کد مطلب:210540 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:227

فلسفه و کلام
چنانچه گفتیم فلسفه علم رسیدن به حقایق موجودات عالم است به قدر استعداد و طاقت بشری و چون در سیر تكامل اسلام برخی از براهین مشائی با قوانین اسلام موافقت ندارد.

یك دسته ای از حكماء و فلاسفه در این نقاط ضعف فلسفی آراء دین را مقدم داشته و بر آن منهج سیر كرده اند آنها را متكلمین گویند و علم كلام از اینجا ناشی شد كه علم كلام در مباحث فلسفی از جهت قوانین اسلامی گفتگو می كند و مبادی آن چهار ركن است.

قرآن - سنت - عقل - اجماع كه قرآن در آراء عقاید و سنت از فقه اسلام و عقل تطبیق آن احكام را با آیات قرآن به دلیل اجماع علمائی كه امام اعلم در آن باشد اثبات می نماید و عقاید مختلفی كه در این كلام در عصر امام صادق علیه السلام نشان دادیم نتیجه بحث كلامی است كه در فرق مختلف وجود یافته و بسیاری از آن محو شده و از بین رفته است.

تقسیم دیگر فلسفه به اشراق و فلسفه ی مشاء است.

حكماء و فلاسفه گویند نیل به سعادت عظمی و ارتقاء به درجه علیای انسانیت به رفع نقص و محو رذایل و ایجاد فضایل است و این مرتبه حاصل نمی شود مگر از راه فكر و نظر یا راه ریاضت و عمل و مجاهدت در طریقه تكامل نفس كه به مراحل تخلیه و تحلیه و تجلیه تعبیر كرده اند.

دسته اول را مشائیون گویند كه از راه فكر و استدلال از علوم طبیعی به علوم الهی و به مابعدالطبیعه و الهیات به معنی اخص رسیده اند - و جز برهان و استدلال قبول نمی كنند.

دسته دوم كسانی هستند كه از راه ریاضت نفس و مجاهدت علیه تمایلات و شهوات به این درجه رسیده اند و آنها را حكمای اشراق یا اشراقیون گویند كه راه استدلال نمی شناسند فقط به ریاضت نفس و عبادات به مقاماتی رسیده اند و حكایت ملاقات ابوعلی سینا فیلسوف مشائی با خواجه ابوسعید ابوالخیر حكیم اشراقی مشهور است كه پس از سه روز بحث و فحص هر دو اعتراف كردند كه به یك نقطه رسیده اند.

ابوعلی گفت هر جا من رسیدم دیدم ابوسعید آنجا است.

ابوسعید گفت هر جا بودم ابوعلی عصازنان آنجا وارد شد.



[ صفحه 30]



معلوم می شود حكیم اشراقی با نیروی ریاضات بر عالم امكان دست یافته و حكیم مشائی با استدلال و برهان به آن مقام رسیده است.